معنی معتاد به مواد مخدر
حل جدول
واژه پیشنهادی
عملی
نامی برای مواد مخدر
مواد افیونی - اعتیاد آور - مواد وابسته کننده - مواد توهم زا -
فارسی به انگلیسی
Drug Addict, Doper
معتاد (به مواد مخدر) (خودمانی)
Hophead
معتاد به مواد مخدر (خودمانی)
Junkie
مواد مخدر (خودمانی)
Junk
تزریق مواد مخدر
Fix
فارسی به ایتالیایی
droga
عربی به فارسی
مخدر , مسکن , مربوط به مواد مخدره
فارسی به عربی
دواء منوم، مخدر
لغت نامه دهخدا
مخدر. [م ُ دِ / دَ] (ع ص) اسد مخدر؛ شیری که بیشه و جنگل آن را پنهان کرده باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
معادل ابجد
1417